loading...
شب فان،تیتراژ،دانلود ترانه،اس ام اس،فان کده،عاشقانه ها
shabfun بازدید : 189 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)
داستان کوتاه زیبا و خواندنی

خردمند پیری در دشتی پوشیده از برف قدم می زد که به زن گریانی رسید.

پرسید: چرا می گریی؟
- چون به زندگی ام می اندیشم، به جوانی ام، به زیبایی ای که در آینه می دیدم، و به مردی که دوستش داشتم.
خداوند بی رحم است که قدرت حافظه را به انسان بخشیده است.

او می دانست که من بهار عمرم را به یاد می آورم و می گریم

(بقيه داستان در ادامه مطلب)

http://up.shabfun.ir/up/shabfun1/new_for_shabfun/i_shabfun.ir.jpg

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1077
  • کل نظرات : 106
  • افراد آنلاین : 284
  • تعداد اعضا : 1473
  • آی پی امروز : 413
  • آی پی دیروز : 97
  • بازدید امروز : 1,498
  • باردید دیروز : 209
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,707
  • بازدید ماه : 1,707
  • بازدید سال : 54,495
  • بازدید کلی : 1,411,997
  • کدهای اختصاصی
    عاشقانه،مطالب عاشقانه،جملات عاشقانه،متن های عاشقانه،جملات جدیدعاشقانه،مطالب زیبای عاشقانه،دانلود تیتراژ،دانلود،دانلود بازی،دانلود بازی های جدید،دنلودفوتبال 2014،فیفا2014،دانلودستان،عکس عاشقانه,تصاویر عاشقانه,+18,عاشقانه ها قالب وبلاگ

    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ