loading...
شب فان،تیتراژ،دانلود ترانه،اس ام اس،فان کده،عاشقانه ها
shabfun بازدید : 298 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)




دانلود رمان


نام رمان : نهایت عشق

نویسنده : لیلا افشار


وزش باد بهاری نگرانی را به چشمان مهربان تورج کشاند. با دلخوری به آسمان چشم دوخت و زیر لب گفت:

 - اوستا کریم نوکرتیم نکنه بارون بیاد، اون وقت چه خاکی تو سرم کنم با مهمون هایی که کم کم سر و کله شون پیدا می شه.

از هفته های گذشته که مراسم خواستگاری میترا برگزار شده بود و قرار نامزدی برای جمعه آخر فروردین گذاشته شده بود. ته دل تورج نگران بود و دائما می گفت:

 - نکنه بارون بیاد! هوای بهار که حساب و کتاب نداره بهتره به جای این که تو حیاط صندلی بچینیم از ملوک خانم خواهش کنیم مردونه رو خونه اونا بندازیم، این طوری خیالمون راحت تره. اما مادر و ایرج مخالف بودند و می گفتند:

 - وقتی خودمون جا داریم درست نیست مردم رو تو زحمت بندازیم.

 و جواب ایرج در مقابل مادر و برادر بزرگ ترش که حکم پدر را برای او و میترا داشت سکوت بود اما هنوز ته دلش نگران بود. با این وجود برای برگزاری مراسم تمام تلاشش را کرده بود و حالا که نزدیک غروب بود همه چیز برای برگزاری مراسم آماده بود. سرتاسر حیاط صندلی ها در مجموعه های ۶ تایی دور یک میز چیده شده بود و روی هر میز شاخه ای گلایل درون یک گلدان بلور خودنمایی می کرد. دور تا دور حوض که به تازگی رنگ آبی لاجوردی خورده بود و پر از آب بود شمعدانی های تر و تازه چیده شده بود و لابه لای درخت ها با چراغ های چشمک زن تزئین شده بود و در فاصله های چند متری چراغ زنبوری ها مرتب و منظم به انتظار آغاز شب و نورافشانی ساکت و آرام ایستاده بودند. به توصیه ایرج یک ریسه لامپ رنگی هم دم در زده بودند و کوچه بن بست و ساکت را آبپاشی کرده بودند و یک چراغ زنبوری هم دم در گذاشته بودند. داخل خانه هم تقریباً همه چیز آماده بود و از جلوی در ورودی با یک چادر طولانی راه باریکی برای ورود خانم ها تا پله های تراس کشیده بودند تا رفت و آمد راحت تر شود و به ابتکار تورج روی یک تکه مقوا با خط خوش نوشته بودند: “محل ورود بانوان” و روی چادر چسبانده بودند.


برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه کنید....

shabfun بازدید : 689 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)




دانلود رمان



نام رمان: آسمان

نویسنده : ستاره جمالی

با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم، باید سریع پا میشدم تا به کلاسم برسم غیبتم به حد حذف شدن این درس رسیده بود اگر یک جلسه دیگه غیبت می کردم حذف می شدم. با تمام خوابی که در تن داشتم بلند شدم و سریع دست و صورتم را شستم و لبسهایم را به تن کردم و بدون خوردن صبحانه به سمت دانشگاه به راه افتادم ،فاصله خوابگاه تا دانشگاه را که مسفاتی زیادی نبود سریع طی کردم و خودم را سریع به کلاس رساندم با گفتن بسم ا… به کلاس وارد شدم،سلام کوتاهی کردم، کلاس خیلی شلوغ بود با ورود من سکوتی کلاس را فرا گرفت سعی کردم اعتماد به نفسم را از دست ندهم به انتهای کلاس رفتم و در گوشه ای صندلی انتخاب کردم و نشستم تا در معرض دید بچه ها نباشم، نگاه سنگین همه را بر روی خودم احساس می کردم احساس گرما می کردم تمام بدنم گُر گرفته بود، سرم را بالا آوردم دیدم تمام نگاه ها به روی منه تا دیدند متوجه آنها شدم رویشان را برگرداندند. خیلی عصبی شده بودم، مرتب پاهایم را تکان می دادم و مرتب با خوم در کلنجار بود که از کلاس بروم بیرون، اگر مسئله حذف شدن نبود حتما می رفتم تو این گیر و داد فکری بودم که استاد وارد کلاس شد و همه به احترام استاد از جا بلند شدیم و بعد سلام استاد ما را به نشستن دعوا کرد و شروع به حضور و غیاب کرد. به اسم من که رسید با صدایی ناراحت و گرفته که غم توش موج می زد جواب استاد را دادم، استاد با نگاهی از بالای عینکش به من اندهاخت، با خودم گفتم نکنه استاد هم در جریان اتفاقات هست و شاید فکر می کند من مقصر هستم . استاد به خواندن بقیه اسامی پرداخت با صدای ضرباتی که به در نواخته شد در باز شد و چهره ناراحت و غمناک بهادر نمایان شد، بچه ها با دیدن او به هیاهو افتادند، عده ای به او گفتند که بیا کنار ما بنشین، چون می خواستند اطلاعاتی در مورد اتفاقات کسب کنند، صدای استاد که همه را به سکوت دعوت کرد و از بهادر خواست در انتهای کلاس بنشنید وقتی بهادر به انتهای کلاس رسید نگاهی به نگاهم گره خورد، سریع یک صندلی انتخاب کرد و نشست


برای دانلود به ادامه مطلب بروید.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1077
  • کل نظرات : 106
  • افراد آنلاین : 70
  • تعداد اعضا : 1473
  • آی پی امروز : 279
  • آی پی دیروز : 96
  • بازدید امروز : 465
  • باردید دیروز : 186
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 4,237
  • بازدید ماه : 4,237
  • بازدید سال : 57,025
  • بازدید کلی : 1,414,527
  • کدهای اختصاصی
    عاشقانه،مطالب عاشقانه،جملات عاشقانه،متن های عاشقانه،جملات جدیدعاشقانه،مطالب زیبای عاشقانه،دانلود تیتراژ،دانلود،دانلود بازی،دانلود بازی های جدید،دنلودفوتبال 2014،فیفا2014،دانلودستان،عکس عاشقانه,تصاویر عاشقانه,+18,عاشقانه ها قالب وبلاگ

    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ