loading...
شب فان،تیتراژ،دانلود ترانه،اس ام اس،فان کده،عاشقانه ها
shabfun بازدید : 157 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)
shabfun بازدید : 228 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)
shabfun بازدید : 225 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)
shabfun بازدید : 918 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)





دانلود رمان

نام رمان : رویای ناتمام

نویسنده : سعید کوشافر


همهمه فضای دادگاه را پر کرده بود که قاضی وارد اتاق شد و در جای خود

نشست، حضور او به سر و صدای داخل دادگاه پایان داد.

قاضی بعد از چند لحظه پرونده ای را برداشتو مشغول مطالعه شد، هنوز چند

دقیقه ای نگذشته بود که سرشرا بالا آورد و حاضران در دادگاه را از نظر

گذراند و دوباره مشغول مطالعه پرونده شد.

قاضی بعد از مطالعه پرونده از سیما خواست که شرح ماجرا را بازگو کند.

زنی بلند قد و سفید رو که چروکهای صورتش حکایت از گذشته ای تلخ

داشت، با چادر سورمه ای که گلهای آن آرم سازمان زندانها بود، در صندلی

جلو نشسته بود.

دانلود در ادامه مطلب....

shabfun بازدید : 252 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)




دانلود رمان


نام رمان : یاس کبود

نویسنده : زهرا ناظمی زاده



از شدت گرما بعدازظهر خوابم نمی برد و کلافه شده بودم. به آهستگی از جا برخاستم و از زیرزمین بیرون آمدم، سر و صورتم را در حوض فرو بردم و چند مشت آب به صورتم زدم و بی درنگ به طرف اتاق خانم بزرگ به راه افتادم. از درز در سرک کشیدم، او هم به خواب عمیقی فرو رفته بود. دست از پا درازتر دوباره به زیرزمین بازگشتم. آهسته قدم برمی داشتم که مبادا کسی بیدار شود.

احمد و محمود در دو طرف خانه کوچک به خواب رفته بودند. آقاجون هم بعد از چند هفته دوری از خانواده تازه از راه رسیده بود و از شدت خستگی این پهلو و آن پهلو می شد تا شاید بتواند لختی بیاساید. از بانو و وگیسو خبری نبود. با تعجب اطرافم را از نظر گذراندم، حتماً به گوشه ی دنجی رفته بودند تا با هم درد دل کنند، آخر بانو یک هفته به همراه عمه خانم به ییلاق رفته بود و حالا حرف های زیادی برای گفتن داشت و چه کسی بهتر از گیسو که فقط یک سال از او کوچک تر بود!

این طوری که بعدها شنیدم مادر به فاصله یازده ماه آن دو را به دنیا آورده بود. مادر سر آنها خیلی سختی کشیده بود به طوری که تا چهار سال بچه دار نمی شد و بعد به امید پسردار شدن باردار می شود و من و برادر دوقلویم محمد، به دنیا می آییم.

تنها پسر خانواده همه را خوشحال می کند. ولیمه می دهند و جشن و پایکوبی به راه می اندازند، اما این شادی دوام چندانی نداشت و هشت ماه بعد برادرم به علت ابتلا به بیماری تب نوبه از دنیا می رود و خانه را غرق اندوه و ماتم می کند. پس از آن مادرم از غم و غصه دچار بیماری روحی می شود و همین باعث خشک شدن شیرش می شود و ناچار می شوند برای من هم دایه ای بگیرند. پدر هم دست کمی از مادر نداشت ولی غرور مردانه اش نمی گذاشت تا ناراحتی خود را بروز دهد، اما از درون خود را می خورد، هرچند که سعی می کرد این بحران را با آرامش پشت سر بگذارد.

حال خانم کوچک کم کم رو به بهبودی می رفت ولی تا مدت ها نسبت به من ابراز بی علاقگی می کرد. شاید در ذهنش می گذشته که ای کاش من به جای محمد رفته بودم.




دانلود در ادامه مطلب...


تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1077
  • کل نظرات : 106
  • افراد آنلاین : 271
  • تعداد اعضا : 1473
  • آی پی امروز : 422
  • آی پی دیروز : 97
  • بازدید امروز : 3,146
  • باردید دیروز : 209
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,355
  • بازدید ماه : 3,355
  • بازدید سال : 56,143
  • بازدید کلی : 1,413,645
  • کدهای اختصاصی
    عاشقانه،مطالب عاشقانه،جملات عاشقانه،متن های عاشقانه،جملات جدیدعاشقانه،مطالب زیبای عاشقانه،دانلود تیتراژ،دانلود،دانلود بازی،دانلود بازی های جدید،دنلودفوتبال 2014،فیفا2014،دانلودستان،عکس عاشقانه,تصاویر عاشقانه,+18,عاشقانه ها قالب وبلاگ

    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ