دلــ ـــــم کــه میگیرد…
به خودم وعــ ــــده های روز خوب را میدهـــ ــم
از همــ ــان وعده های خوبــی که:
سالهــ ــــاست به امیــ ـــد رسیدنشان
تقویــ ــم را خط خطی میکنم…
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
جملات زیبا و غمگین عاشقانه | 6 | 587 | admin |
باران | 0 | 313 | admin |
جملات عاشقانه رمانتیک | 1 | 420 | admin |
گفت و گو در مورد نویسندگی در سایت شب فان | 0 | 255 | admin |
دلــ ـــــم کــه میگیرد…
به خودم وعــ ــــده های روز خوب را میدهـــ ــم
از همــ ــان وعده های خوبــی که:
سالهــ ــــاست به امیــ ـــد رسیدنشان
تقویــ ــم را خط خطی میکنم…
پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟
(بقیه داستان در ادامه مطلب)
عشـــــــــق یعنی مراقب همدیگر باشیم
حتی وقتی از هم دلخوریم حتی وقتی که ازهم دوریــــم
مــــــواظب خــــــودتـــــ بــــاشــــ
عشـــــــقم
جـــدا مــــونـــدن از کســــــی کـــه دوســــتش داری
فـــــرقــــی بـــا مردن ندارد
پــــــس عمـــــری کـــه بی او میـــگذرد مـــــرگی است
بـــــــه نـــام زنــــدگـــــــــــی....
دلــــــم گرفت
از آدمایی که میگن دوستت دارم
اما معنیشو نمی دونن
از آدمایی که میخوان مال اونا باشی ....
اما خودشون مال تو نیستن
از آدمایی که زیر بارون واست میمیرن ...
ولی وقتی آفتاب شد ..
همه چیز یادشون میره
فقط کمی معرفت داشته باشین فقط همین ...
یک نخ آرامش دودمیکنم به یاد ناآرامی هایی که از سروکول دیــــــــروزم بــــالا رفــــته اند.....
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم...
یک نخ سکوت به یاد حـــرفایی که همیشه قورت دادم...
یک نخ بغض به یاد تمام اشـــک های نریخته....
کمی زمان لطفا ،به اندازه ی یک نخ دیگر .....
بـــه اندازه ی قدم های کوتاه عقربه.......
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
تعداد صفحات : 2